گنجشک جان روی ماه خداوند راببوس!
+ دکمه!
دکمه ها هم دل دارن.هردکمه واسه خودش یه قصه داره.مثل آدما.مثل خونه ها.مثل همه چیز.هیچ وقت نباید دکمه ها رو دست کم گرفت.دکمه ها توی دلشون یه حرفایی نهفته اس.حرفایی که باید کمی دقت کنی تا متوجه بشی.حرف بعضی از دکمه ها آهسته اس.بعضیام بلند...بعضیاشون حرفای عجیب غریب می زنن.حرفای بعضیاشونم معمولیه.حرف بعضی دکمه ها رو سخت میشه فهمید.بعضیاشون از دل یک کتاب یا فیلم اومدن بیرون.بعضیاشون آدمو یاد یه دوست میندازن.بعضیاشونم یاد یه دشمن که نباید فراموشش کرد.بعضیاشون میخان یه چیزیو به بقیه یادآوری کنن.شایدم میخان یه چیز دیگه رو فراموش کنی.خلاصه دکمه ها هم واسه خودشون یه دنیایی دارن.گاهی به دکمه ها نگاه کن!
+دوستی درشبی سرد زمستانی دکمه ای هدیه داد...گنجشک جان!فقط میتونم بگم هدیه ی خوبی بود.ممنون.
+بدون تو احساسات امروزم پوسته خالی احساسات گذشته خواهد بود... بی تو احساسات امروزم تبلوری خشک و سرد از احساسات گذشته ام خواهد بود...«فیلم: سرگذشت شگفت انگیز امیلی پولن»
+توراه بیرجند مشهد نصفه دیدمش!جمله اش آشنا بود...
+حرف
حرفِ او بود
چون دوستش داشتم
آخرین بار گفت:
از این به بعد
قرار،بی قرار!
حرف
حرفِ او بود
از آن به بعد
من
بیقرار
بیقرار
بیقرار
+میدونید این متنه چی میگفت؟
- ۹۴/۱۱/۰۳
- ۸۵۲ نمایش
اما دروغ میگه! اینکه دیگه هیچکس مث اون پیدا نمیشه! فقط زمین هشت میلیارد آدم داره با هشت میلیارد تیپ مختلف! حتما پیدا میشه!
شاید دیگه ازدواج نکنه!؟؟ اما شکی ندارم روزی به جایی میرسه که راهیی جز ازدواج نمیبینه! حالا یا به زور، یا با درک خودش!
دکتر جان! زمان خیلی چیزا رو عوض می کنه! زمانی که الان از معادلات نوین کیهان شناختی حذف شده! و این زمان رو برای ما مبهم تر میکنه! حالا یا زمان یا هر گوفت دیگه ای! همه چیز رو عوض می کنه! تو رو! منو! همسایه رو! استاد رو! حتی شاید خدا رو .....