گلیومای افکار یک دندانپزشک

گلیومای افکار یک دندانپزشک

دل آدمیزاد همچون گنجشک است...روزی هفت مرتبه دگرگون می شود...

موجودی آبانی...با دلی بارانی...انسانی فانی...درجستجوی شادی های آنی...
+۱۵ام و ۳۰ام هرماه انشاءالله آپ میشویم:))

آخرین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۶ مطلب با موضوع «موزون نبشته» ثبت شده است

فرمود که : تا تویی ماهِ تمامِ هرشب این آسمان

حال و روز کهکشان راه شیری محشر است...

بی تقصیر

مرد آسمونی

  • ۱ نظر
  • ۲۱ تیر ۹۸ ، ۰۸:۰۰
  • ۵۳۰ نمایش
  • مجسمه ی متفکر :)

مرد نصف شبی میگوید که: میخاهم تا صبح برایت شعر بخوانم...

و زن پاسخ می دهد :خب بسم الله...بخوان:)

 _ تو هم که از خدا خواسته...:)

زن میخندد...

مرد میخواند: " دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی

که بیایی و در این تنگیِ دل جا بشوی

تو فقط آمده بودی که دل از من ببری؟
بروی، دور شوی، قصه و رویا بشوی؟

انقلابی شده در سینه ی من، فتنه ی توست
سبزیِ چشم تو باعث شده رسوا بشوی

من پس انداز دلم را به تو دادم که تو هم
بیمه ی عمر دلم روز مبادا بشوی

غرق عشق تو شدم، بلکه تو شاید روزی
دل به دریا بزنی، عازم دریا بشوی

حیف ما نیست که یک زوج موفق نشویم؟
حیف از این نیست که تو این همه تنها بشوی؟

نم باران، لب دریا، غم تو، تنگ غروب
دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی"

آرام

  • ۱ نظر
  • ۰۲ تیر ۹۶ ، ۰۲:۱۱
  • ۶۶۲ نمایش
  • مجسمه ی متفکر :)

هزاران امید...

۳۰
خرداد

زمان زمان بلوغ است و فصل ، فصل هرس

دل شکسته ی خود را بریدم از همه کس...

+

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

مگر نه اینکه خداوند هر امیدوار تویی؟(با تلخیص و اقتباس و ازین حرفا از سیمین بهبهانی :دی )

+
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بی‌تو گذشت
چه بود غیر خزان‌ها اگر بهار تویی
دلم ز هرچه به غیر از تو  بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی
شهاب زودگذر لحظه‌های بوالهوسی است
ستاره‌ای که بخندد به شام تار تویی
جهانیان همه گر تشنگان خون من‌اند
چه باک زان‌همه دشمن چو دوست‌دار تویی
دلم صراحی لبریز آرزومندی‌ست
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
سیمین بهبهانی

+

گفتم:واقعا دلم واست تنگ شده.سه ماهه که ندیدمت...

همزمان با حرف من  گفت که:بیا مشهد که مرا هزار همراهه پیاده روی است و هر هزار تویی :)

  • ۲ نظر
  • ۳۰ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۰۰
  • ۶۲۰ نمایش
  • مجسمه ی متفکر :)

بلدم...

۱۵
مرداد

بلدم ناز کشیدن، بلدی ناز کنی؟
بلدی حال دلم را تو کمی ساز کنی؟ 

بلدی عشوه کنی، غمزه کنی، دل ببری؟
بلدی رقص کنان، تن همه طناز کنی؟

بلدی کف بزنی، ساز و نی و دف بزنی؟
چو قناری بلدی چهچه و آواز کنی؟

به دلم می کشم از طرحِ نگاهت غزلی
بلدی با نگهت در دلم اعجاز کنی؟

غزلی از تپش این دلِ خود ساخته ام
بلدی عشق مرا در دلِ خود راز کنی؟

دل من سوی تو پر زد، پر و بالش مشکن
بلدی با دل من یکسره پرواز کنی؟

پر از احساس نوازش شده سر پنجه ی من
بلدی روسریت را تو کمی باز کنی؟

بلدی خط بکشی اسم رقیبانِ مرا؟
بلدی تا به ابد، عشقِ نو آغاز کنی؟

بلدم دل بستانم، بلدی دل بدهی؟
بلدی در دل من جای خودت باز کنی؟

بلدم دل بسپارم، بلدی دل ببَری؟
بلدی تا سند از قلب من احراز کنی؟

#علی_عطازاده

بلدم شعر ببافم ، بلدم ناز کنم
بلدی گیس ببافی؟... بلدی باز کنی؟!

تو که استاد سخن نام گرفتی امروز
بلدی عشق خودت را به من ابراز کنی؟

دل من مُرده ، نفسهاش همه عاریت است
بلدی همچو مسیحا شده ، اعجاز کنی؟

تا بگویم که :"دلم از همه عالم شده رنـ...."
حرف من قطع نمایی و تو آغاز کنی

وبگویی که :" دلم قاصد ِ مِهر است... ، فقط
بلدم عشق ببافم ، بلدی ناز کنی ؟؟!!..."

#مریم_نوری

من گفته ام کز کوچه اش / هرشب خیالم میرود
گفتی که از عشقش همی / هم سر و هم جان می رود
این را بدای ای نوجوان / همچون شهیدی بی نشان

چون دیدمش روح و روان /از بند جانم میدهم   #باران

  • ۷ نظر
  • ۱۵ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۳۰
  • ۱۴۱۹۱ نمایش
  • مجسمه ی متفکر :)

دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست

  کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست

گلگشت چمن با دل آسوده توان کرد

  آزرده دلان را سر گلگشت چمن نیست

ار آتش سودای تو و خار جفایت 

 آن کیست که با داغ نو و ، ریش کهن نیست

بسیار ستمکار و بسی عهد شکن هست 

 اما به ستمکاری آن عهد شکن نیست

در حشر چو بینند بدانند که وحشیست

  آنرا که تنی غرقه به خون هست و کفن نیست

وحشی بافقی



  • ۰ نظر
  • ۱۹ دی ۹۴ ، ۲۳:۲۸
  • ۵۹۷ نمایش
  • مجسمه ی متفکر :)

چندی پیش یکی از همکلاسی ها...دکتر فیروزی شعری را در گروه کلاسی گذاشتند...که سبب خیر و شکوفایی استعدادهای بچه های کلاس شد:)

تو عروس کسی اگر بشوی
نگذارم که دست روی دست
من، محمدعلی قاجارم
مجلست را به توپ خواهم بست!
#میلاد_تقوایی
تو عروس کسی اگر بشوی
می گذارم به روی هم پاها
من شبیه مظفرالدینم
حکم مشروطه را کنم امضا!
#خیال_کج
تو عروس کسی اگر بشوی
بشو، اصلا به من چه، از فردا
می شوم مثل ناصرالدین شاه 
می کنم یک حرمسرا بر پا!
#مهدی_پرنیان
تو عروس کسی اگر بشوی
خانه ات را خراب خواهم کرد
من رضا شاه پهلوی هستم
از تو کشف حجاب خواهم کرد
#حاج_حسینی
تو عروس کسی اگر بشوی
عهد قاجار خراب خواهم کرد
پهلوی را به خواب خواهم برد
من خودم انقلاب خواهم کرد
#محمدرضا_محمدی
تو عروس کسی اگر بشوی 
ملتی ز من شوند نالان
بنده احمدی نژاد هستم
چون دکل تو را کنم پنهان
#علیرضا_نیک
تو عروس کسی اگر بشوی 
ملتی را کنم زخودبیزار
من شهنشاه پهلوی هستم
میروم من به زیر استعمار
#علی_جعفرزاده
توعروس کسی اگر بشوی
اصفهان راعذاب خواهم کرد
من کبیرم شبیه شاه عباس
چلستون را خراب خواهم کرد
#بانوافشاری...
تو عروس کسی اگر بشوی... 
من سلامی به ''دار ''خواهم گفت 
شاه نه، شاعرم پس از تو فقط 
غزل گریه دار خواهم گفت 
#ناصر_عبدالمحمدی
تو عروس کسی اگر بشوی
جگرم را کباب خواهی کرد
بی مروت. بمان سر حرفت
که: مرا انتخاب خواهی کرد
#فرشته_بزی
تو عروس کسی اگر بشوی
می کشد کار من به خود سوزی
مثل شاه شهید خواهم مرد
یا شبیه سران امروزی
#علیرضا_حسینی
تو عروس کسی اگر بشوی
میبرم من سر تورا ازبیخ
انچنان که ندیده مانندش
قتل وکشتار ِ دیگری تاریخ
#لیلا_کاظمی_فراهانی
تو عروس کسی اگر بشوی
زود چشم تو خیس خواهد شد
چون که دیوانه ات چو احمدشاه
راهی انگلیس خواهد شد
#علیرضا_حسینی
تو عروس کسی اگر بشوی
می خورم بیست تا ترامادول
یا که نه پرت می کنم خود را
از همین ارتفاع سی و سه پل
#فرشته_بزی
توعروس کسی اگربشوی
میشوم مثل شخص نادرشاه
میکنم کور چشم مردت را
دستش ازدامنت شود کوتاه
#لیلا_کاظمی_ فراهانی
تو عروس کسی اگر بشوی
گر چه تلخ است می زنم لبخند
با همه می کنم مدارا چون
پادشاه شریف ایل زند
#علیرضا_حسینی
تو عروس کسی اگر بشوی
تو بشو من به حالت و طربم
پای تو نفت خام خواهم ریخت
پادشاه سعودیم عربم
#رضا_محمدی
من عروس کسی اگربشوم
خاطراتت درون قلب من است
زنده ام من، ولی زن ِ بی عشق
مرده ای بی مراسم وکفن است
#لیلا_کاظمی_فراهانی

 

یهو شروع شد...

استاد خلاقیت کلاس.دکتر علی

تو عروس کسی اگر بشوی
میشوم شاید هیتلری دیگر
میکشم من تمام دنیا را
بعد از آن هم گلوله ای در سر

استاد استقلالی کلاس.دکتر امیر

تو عروس کسی اگر بشوی 
می شوم یکی مثل «آقا»
ظلم میکنم به همه مردم
که از ترس پنهان شوند در باغا

ایشون بعلت تکنیک سیاسیشون کارت زرد دریافت کردن:)

استاد سیاست کلاس.دکتر پژمان

تو عروس کسی اگر بشوی 
عمر میکنم مثل جنتی
انقدر زنده میمانم
تا بگی بمیر ای لعنتی

دوباره دکتر امیر

تو عروس کسی اگر بشوی 
میشوم مثل دکتر اک...ب...ری
که همه از دستش بنالند و
در دل، فحش خاک برسری

دوباره دکتر علی

تو عروس کسی اگر بشوی
میشوم من خلیفه ی دوم
انقدر فتنه میکنم برپا
شاید جنگ جهانی سوم

استاد شعر و ادبیات کلاس،دکتر سروناز

تو عروس کسی اگر بشوی
میشوم من عبید زاکانی
طنز مینویسم اما
از پسش گریه های پنهانی

استاد نجوم کلاس.الکی مثلا خودم!

تو عروس کسی اگر بشوی
می شوم آن منجم تنها
میروم در کویر تنهایی
غرق می‌شوم درآن دریا

دوباره دکتر پژمان

تو عروس کسی اگر بشوی
میشوم من رف.س.ن.ج.ا.ن.ی.
ریش کوسه ای میذارم
بچه هایم هم زندانی

سه باره دکتر امیر (ایشان از آرایه ی قول واهی قبل از ازدواج استفاده کردند)

تو عروس من اگر بشوی
میشوم من جواد ظریف
که همه دوستم بدارند چون
در دیپلماسی ندارم حریف

دوباره دکتر سروناز

تو عروس کسی اگر بشوی
میشوم من چو رستم دستان
تار میکنم تمام دنیا را
چین و هند را تا بلوچستان

سه باره دکتر پژمان

تو عروس کسی اگر بشوی 
میشوم مثل دکتر بشکار
بیتفاوت به زندگی و
صبح تا شب کار کار کار

استاد کم حرفی کلاس ، دکتر یاسمن

تو عروس کسی اگر بشوی 
میروم سمت دست و دل بازی
چپ و راست شعر میگم اینجا
تا روتون کم شه من بشم راضی

چهارباره دکتر امیر (این رو خطاب به محبوب خودشون .پژمان خان سرودند)

تو عروس کسی اگر بشنوی
می شوم مثل دکتر گلدانی 
نمره نمیدم به همه حتی با
فحش ناموس های پنهانی !!

دوباره ...من!( تلمیح به کشف الکل )

تو عروس کسی اگر بشوی

میشوم زکریای رازی 

دکتری عالم و از خود راضی

 میروم دنبال آتیش بازی

سه باره دکتر علی

توعروس کسی اگر بشوی 

می شوم حضرت قلی زاده

صبح تا شبم نماز و دعا

بعدشم برای مرگ آماده

استاد خرخونی کلاس ، دکتر تهمینه

تو عروس کسی اگر بشوی 
میشوم مثل خوشبختی
اکثر اوقات شاد و خوشحال
اصن به درک که رفتی:|

استاد خط و خوشنویسی کلاس ، دکتر قربان زاده

تو عروس کسی اگر بشوی
می شوم من یکی بدتر از خود تو
با کسی ازدواج خواهم کرد
خیلی خیلی بهتر از خود تو
هی رژه میروم جلوی چشت
تا بسوزد تند و تند دل تو
و پشیمان شوی از این کارت
آرزو کنی زمان بچرخد و تو
ناگهان می پری از این کابوس و
میگی نخواهم هیچ کس را جز تو

استاد اعتمادبه نفس کلاس، دکتر سجاد

تو عروس کسی اگر بشوی
من شوم داماد تنهایی
رو به سویت همه اقبال
من خسته ازدنیای فانی

استاد درس خوانی کلاس ، دکتر آیلین

تو عروس کسی اگر بشوی، می دهم من به زندگی پایان 
ورنه چون شمع اندرین دنیا، می شوم زار و خسته و نالان
تو عروس کسی اگر بشوی...نه عزیزم ندارد این امکان
تو فقط برای منی آخر، من فقط فدای توام ای جان.

 

فوقع ما وقع!

اینگونه شد که دانستیم بچه های کلاس ما سرشار از ذوق و قریحه اند و شرایط سخت خوابگاه و یخ حوض شکاندن و فشار درسی استعدادوساپرسوراند!

 

درکل خواستم بگم که...

تو عروس (داماد) کسی اگر بشوی...اتفاق خاصی تو زندگی من نمیفته:)و بالعکس...

  • ۷۰ نظر
  • ۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۴۳
  • ۳۱۴۸۷ نمایش
  • مجسمه ی متفکر :)