هزاران امید...
۳۰
خرداد
زمان زمان بلوغ است و فصل ، فصل هرس
دل شکسته ی خود را بریدم از همه کس...
+
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
مگر نه اینکه خداوند هر امیدوار تویی؟(با تلخیص و اقتباس و ازین حرفا از سیمین بهبهانی :دی )
+
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بیتو گذشت
چه بود غیر خزانها اگر بهار تویی
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی
شهاب زودگذر لحظههای بوالهوسی است
ستارهای که بخندد به شام تار تویی
جهانیان همه گر تشنگان خون مناند
چه باک زانهمه دشمن چو دوستدار تویی
دلم صراحی لبریز آرزومندیست
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
سیمین بهبهانی
+
گفتم:واقعا دلم واست تنگ شده.سه ماهه که ندیدمت...
همزمان با حرف من گفت که:بیا مشهد که مرا هزار همراهه پیاده روی است و هر هزار تویی :)
- ۲ نظر
- ۳۰ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۰۰
- ۶۶۹ نمایش