گلیومای افکار یک دندانپزشک

گلیومای افکار یک دندانپزشک

دل آدمیزاد همچون گنجشک است...روزی هفت مرتبه دگرگون می شود...

موجودی آبانی...با دلی بارانی...انسانی فانی...درجستجوی شادی های آنی...
+۱۵ام و ۳۰ام هرماه انشاءالله آپ میشویم:))

آخرین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

گره...

۲۵
شهریور

گفت : یه جمله میگم از من یادت بمونه ... و اون اینه که حس و حالت رو به هیچ چیز و هیچ کس جز خودت گره نزن...

+ میخام به توصیه اش گوش کنم:)

+ تو خابم بالا پایین میپریدم و بلند گریه میکردم واسمشو داد میزنم ... از خاب پریدم گوشیو برداشتم بهش زنگ زدم...ی بوق نخورد ک برداشت...گریم گرفت... شوکه بودم...حالش خوب بود ...

  • ۲ نظر
  • ۲۵ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۴۳
  • ۶۳۴ نمایش
  • مجسمه ی متفکر :)

جالبه

۱۶
شهریور

جالبه...اینکه همه معتقدن خدا خیلی دوسم داره...

اما من میگم اگه خدا دوسم داشت هیچوقت اینطور نمی شد...

+تلخ منم...همچون چای سرد که ساعات طولانی نگاهش کرده باشی...و ننوشیده باشی...تلخ منم...چای یخ...که هیچ کس ندارد هوسش را...#سیدعلی_صالحی

+ گفت:«تا حالا بهت گفتم موقع دیدنت قلبم شروع به تندتند تپیدن میکنه؟»

  • ۱ نظر
  • ۱۶ شهریور ۹۶ ، ۰۲:۰۰
  • ۶۱۰ نمایش
  • مجسمه ی متفکر :)

خواب فیروزه ای

۱۱
شهریور

خواب دیدم...دیدم که یه لباس آبی فیروزه ای تنمه پر از سنگدوزی های فیروزه.گردنبند فیروزه هم گردنم بود.یهو نمیدونم چی شد...سنگ گردنبندم ناپدید شد.دونه دونه همه ی سنگهای روی پیراهنم افتادن زمین و محو شدن...از خواب پریدم.اشکم ریخت‌... بهت پیام دادم که کابوس دیدم... گفتی بهش فکر نکن...

تو دفتر جلد فیروزه ایم نوشتم : خدایا فیروزه ی منو ازم نگیر... و من عجیب حس میکنم فیروزه ی من تویی...

  • ۰ نظر
  • ۱۱ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۱۳
  • ۵۶۸ نمایش
  • مجسمه ی متفکر :)