گلیومای افکار یک دندانپزشک

گلیومای افکار یک دندانپزشک

دل آدمیزاد همچون گنجشک است...روزی هفت مرتبه دگرگون می شود...

موجودی آبانی...با دلی بارانی...انسانی فانی...درجستجوی شادی های آنی...
+۱۵ام و ۳۰ام هرماه انشاءالله آپ میشویم:))

آخرین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

سال کبیسه...

۳۰
اسفند

آدم است دیگر...گاهی حال و حوصله ندارد.دلش میخواهد گوشه ای لم بدهد.شعر بخواند.کتاب بخواند و به یک نقطه خیره شود.حال ندارد وبلاگ آپدیت کند...

خب خب خب...بالاخره سال 95 هم تموم شد و رفت پی کارش.حالا من نه از اون دسته ام که بگم:واااای سال نحسی بود خوب شد رفت.بره دیگه برنگرده و ازین حرفا...نه از اون دسته ام که بگم:سال نود و قلب سال عشق بود واسم.وااای خدا مرسی که امسال عاشقی کردم...مرسی که عشقمو بهم دادی...:دی

خب من میانه رو میگیرم و میگم که: امسال هم دقیقا مثل باقی سالهای زندگیم پر بود از شادی و سختی.شادی هاش بیشتر بود.سختی هاش خیلی آموزنده بود...در کل ازش راضی ام.زیاد خوشگذرونی داشتم امسال...ازدواج دوستام که منو خیلی مشعوف کرد:)

تالاب کجی

اما آخرش فوت مادر عالیه ...و دیدن غمش خیلی سخت بود...میتونم بگم یکی از بدترین اتفاقات 95 بود...

دلیجان

خب من تصمیم دارم در این سال جدید...

خیلی بیشترتر از پارسال با اعضای خانوادم مهربون باشم و بفکرتر...

با دوستانی که باارزشترن ،با اونهایی که در تایم همراه بودن باهاشون شادترم و معلم های خوبتری هستن وقت بیشتری بگذرونم.

از آدمهایی که آسیب حضورشون در زندگیم بیشتر از آسیب عدم حضورشونه دوری کنم...

بیشتر عاشق کارم باشم.

زبون سبز تری داشته باشم و انرجی های مثبت بیشتری ساطع کنم!

خیلی بیشتر حواسم باشه کسی رو مسخره نکنم...

تو زندگی شخصیم رنگ احساسو خیلی خیلی کمتر کنم.

از یاد خدا کمتر غافل باشم...

و اینکه عبادت بجز خدمت خلق نیست ...سعی کنم به آدمها بیشتر کمک کنم.

بیشتر کتاب بخونم وتو کارهام تنبل نباشم!

 

+گفت: خداپرستی و دنیا مداری هرگز باهم جمع نمی شن.دنیا و آخرت ممکنه با هزار لیت و لعل به نحوی باهم جمع بشن.اما دلبستگی به خدا با وابستگی به دنیا قطعا مغایرت داره. «حب الدنیا رأس کل خطیئه» تعلق خاطر به دنیا منشأ همه ی بدی ها و معصیت هاست.مهمترین ، اصلی ترین و بنیادی ترین رمز همه ی قصه ها و غصه های ما هم تو همین حدیث نهفته اس...

+ داشتی منو تحلیل میکردی...

گفتی:مرز رک بودن و اون سمت داستان رو بعضی وقتا رد میکنی :)مرزش باریکه دیگه. سعی کن با حرفات ادما رو ناراحت نکنی. مرزش باریکه و تو روی لبه ای :) یکی دیگه از نقاط ضعفت اینه که خب پر حرفی :) به قول معروف زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد.به جا حرف زدن بهتره :)
گفتم:میدونستی ک وقتی نقاط ضعفمو میگن.لال میشم و میرم تو خودم...فکری میشم.
گفتی:میدونستی که الان میتونم تا صبح نقطه قوت بگم؟
گفتم:میدونستی اگه منو کامل میشناختی میتونستی تا خود صبح واسم نقطه ضعف ردیف کنی؟
گفتی:اینو از خودت می پرسم. کم صبری؟
من:نه.عجولم
گفتی:خب بعدی. خیلی احساس ادما برات مهم نیست و به نظر خیلی بده
گفتم:احساس همه نه.حس های احمقانه ک توجیهی واسش ندارم.احساس آدمایی که واسم مهم نیستن...
گفتی:تو توجیهی نداری یکی دیگه داره.مورد بعدی: درباره ادما زود قضاوت نکن

مورد بعدی: توی بحث ها گارد نگیر :)
مورد بعدی: به ادم ها از بالا نگاه نکن. خیلی بده...

آه قلبم...اون شب منو تیربارون کردی:)عزیز من ...میدونی که ازت متنفرم؟

+بعد از دادن هدیه بهم گفت که : دفترچه برای این بود که بیشتر رویاهات رو بنویسی و هدف گذاری کنی.کتاب برای این بود که بهت کمک کنه هرچند کم بیشتر شاد باشی و بذرها برای اینکه گلهای خوشگلی بکاری و بهار از دیدنشون لذت ببری...و گل آبیه...عمدا مصنوعی بود که دوست داشتم این پیام رو منتقل کنم که دوست دارم دوستیم همیشگی باشه و خشک نشه...

+سه ساعت داشتم به این جملش میخندیدم :دوست داشتم شغلم مسئول نگهداری از پانداها در باغ وحش می بود.#جدی

چشمه زولیو

بهتون پیشنهاد میکنم مثل من باشید چند عدد دوست دیوونه انتخاب کنید!و با اونها وقت بگذرونید...اونها خودشون بلدن چطوری بخندونن شمارو...خب از تموم دیوونه های زندگیم متشکرم:) 

درضمن هرکس هرحرفی داره...هردلخوری هر انتقادی رودررو مث یه مرد بگه.من به نظرش احترام میذارم... حتی اون دسته از عزیزانی که مرتبا بهم سر میزنن و خیلی حرص میخورن ازم:))با شماهستم دوست عزیز...:))حتی شما...

 

  • ۶ نظر
  • ۳۰ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۱۸
  • ۸۱۱ نمایش
  • مجسمه ی متفکر :)